جدول جو
جدول جو

معنی سرپا بداشتن - جستجوی لغت در جدول جو

سرپا بداشتن
متوقف نمودن، مجبور به توقف کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برپا داشتن
تصویر برپا داشتن
به پا داشتن، دایر کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ وَ صَ)
تشکیل دادن. بنیاد کردن.
لغت نامه دهخدا
ثابت کردن برقرار ساختن، نصب کردن ایستاده کردن، اقامه کردن (نماز) انجام دادن، منعقد کردن (مجلس جشن و شادمانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برپا داشتن
تصویر برپا داشتن
((بَ تَ))
برقرار ساختن، برپا کردن جشن و شادمانی
فرهنگ فارسی معین
آباد ساختن، آبادان کردن، برافراشتن، نصب کردن، بر پا کردن، برقرار کردن، اقامه کردن، انجام دادن، مجلس کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد